شهریار سرزمین من/ از تولد تا شهادت
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۱۶۵۲۹
به گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از زنجان، به بهانه پخش سریال صبح آخرین روز و رونمایی از کتاب شهریار سرزمین من، که روایتی از زندگی شهید دکتر مجید شهریاری است، نگاهی کوتاه به زندگی این دانشمند برجسته و فرهیخته زنجانی می اندازیم.
دکتر مجید شهریاری یکی از فیزیکدانان و دانشمندان هستهای ایرانی تبار عصر حاضر است که در تاریخ یازدهم آذرماه سال ۱۳۴۵ در زنجان متولد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در زادگاهش زنجان، به اتمام رساند و پس از کسب رتبه دوم آزمون ورودی دانشگاه صنعتی امیرکبیر راهی تهران شد و پس از اتمام دوره کارشناسی نیز باکسب رتبه نخست در آزمون کارشناسی ارشد رشته مهندسی هستهای وارد دانشگاه صنعتی شریف شده و در سال ۱۳۷۷ دکترای خود را در رشته علوم و تکنولوژی فناوری هستهای از دانشگاه امیرکبیر دریافت کرد.
شهید شهریاری که عضو انجمن هستهای ایران و مدیر گروه کاربرد پرتوها بود عضویت در شورای آزمایشگاه و شورای فناوری دانشگاه وکمیته تخصصی فنی و مهندسی هیات ممیزه، مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژه سزامی و برگزاری چهار کمیته علمی و کارگاه آموزش را نیز در پرونده اجرایی خود داشت.
او همچنین دروس فیزیک عمومی و پایه، فیزیک راکتور و دینامیک راکتورهای هستهای را تدریس میکرد و ۴ کتاب مرتبط با حوزه کاری خود نیز به چاپ رسانده است.
شهید شهریاری از دانشمندانی است که همگان او را نمادی از اقتدار علمی و توسعه فناوری های سخت پژوهشی ایران اسلامی می شناسند که دانش بالایش بدخواهان ملت ایران را به گونه ای به ستوه آورد که ترور را به عنوان آخرین حربه برای او به کار گرفتند.
بدخواهان ملت ایران چشم دیدن پیشرفت های هسته ای کشورمان به همت دانشمندان جوان را نداشتند بنابراین منافقین و سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ترور دکتر مجید شهریاری باهم دست به یکی شدند و سرانجام با طراحی موساد در تاریخ ۸ آذرماه سال ۱۳۸۹ این دانشمند هسته ای کشورمان را به شهادت رساندند.
نعمتی رئیس حوزه هنری استان زنجان در مراسم رونمایی از کتاب شهریار سرزمین من که دهم خردادماه امسال به همت حوزه هنری استان زنجان و با همکاری حسینیه اعظم زنجان و کنگره ۳۵۳۵ شهید استان زنجان، برگزار شد بااشاره به اینکه کتاب شهریار سرزمین من زندگینامه شهید مجید شهریاری دانشمند هستهای ایران است، گفت: این کتاب به قلم معصومه زینعلی دخترخاله شهید شهریاری چاپ و روانه بازار نشر شده است.
او افزود: اصلیترین ویژگی نوشتههای این کتاب روایت داستانی و پرداختن به جزئیات زندگی شهید، خصوصاً دوران کودکی و نوجوانی دکتر شهریاری است، که به گونهای تدوین و نگارش شده که از زندگی پدر و مادر شروع میشود و تا مدتی پس از شهادت را نیز در بر میگیرد.
نعمتی بابیان اینکه فیلمنامه سریال صبح آخرین روز نیز برگرفته از کتاب شهریارِ سرزمین من است که حاصل سالها تلاش نویسنده کتاب است، گفت: این کتاب در قالب یادداشتبرداری و مصاحبه با مادر شهید (خانم قمرتاج زینعلی) و نزدیکان سببی شهید گردآوری شده است.
انتهای پیام/م
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهیدشهریاری دانشگاه امیرکبیر دانشمند هسته ای شهریار سرزمین من مجید شهریاری کتاب شهریار هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۱۶۵۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شهید عبدالرضا موسوی جانشین شهید محمد جهان آرا در سپاه خرمشهر بود. این دو شهید بزرگوار تا پای جان برای حفظ شهرشان در هنگام تجاوز دشمن جنگیدند و همراه دیگر مدافعان خونین شهر مقاومت کردند.
چهارم آبان ۵۹ که خرمشهر سقوط کرد، همگی هم قسم شدند تا خاک میهن را از دشمن پس بگیرند، اما قسمت نبود هیچ کدام شان آزادی خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ ببینند. محمد جهان آرا در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان در کهریزک تهران به شهادت رسید و موسوی نیز در ۱۷ اردیبهشت سال ۶۱ در جریان عملیات «الی بیت المقدس» و قبل از آزادی خرمشهر شهید شد.
به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید دکتر عبدالرضا موسوی، با فراهه عبدالخانی مادر و خاتون موسوی خواهر شهید گفت و گویی انجام دادیم.
بانو عبدالخانی مادر ۸۶ ساله شهید در بیان خاطراتی از آخرین ماههای حیات زمینی فرزندش میگوید: شاید دو یا سه ماه به شهادت عبدالرضا باقی مانده بود که هفتهای چند بار من را به گلزار شهدای آبادان میبرد. آن زمان خرمشهر سقوط کرده بود و ما در آبادان حضور داشتیم.
مادر شهید ادامه میدهد: یکبار به عبدالرضا گفتم: پسرم! چرا این قدر من را به گلزار شهدا میآوری. جاهای دیگری هم برای رفتن و سرزدن وجود دارد. در پاسخ گفت: "اینجا قطعهای از بهشت است مادر جان! اینجا بهترین بندگان خدا آمریده اند. " دو یا سه ماه بعد خودش هم به شهادت رسید و پیکرش در همان گلزار دفن شد.
وی در بیان خاطره دیگری از فرزندش اظهار داشت: یک روز دیدم که عبدالرضا برمزار شهیدی قرآن میخواند. صوت بسیار زیبایی داشت. آن روز مرحوم همسرم (پدر شهید) همراه مان بود. گفتیم: عبدالرضاای کاش بر مزار ما هم اینطور با صدای خوش قرآن بخوانی. گفت: نه من دوست دارم شما بر مزارم قرآن بخوانید. من و پدرش خیلی ناراحت شدیم. گفتیم تو جوانی، اما ما سن و سالی داریم. تو باید بمانی و حالا حالاها زندگی کنی. ما برای تو آرزوها داریم. اما عبدالرضا روی حرف خودش بود و میگفت روزی میرسد که ما برسر مزار او قرآن بخوانیم.
این مادر شهید میافزاید: پسرم در اواخر عمر زمینی اش مرتب به گلزار شهدا میرفت. خودش هم بوی شهدا را گرفته بود. یک روز در گلزار شهدای آبادان دیدم عبدالرضا کنار مزار شهید گمنامی ایستاده و در فضای خالی کنار مزار شهید، چوبی را به زمین فرو میکند. جلوتر رفتم و دیدم در آن فضای خالی کنار قبر شهید گمنام، مرتب این چوب را فشار میدهد. پرسیدم: چرا همچین کاری میکنی؟ گفت: اینجا محل دفن من است. زمانی که شهید شدم، من را اینجا دفن میکنند.
بانو عبدالخانی ادامه میدهد: آن زمان هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و به حتم اگر خونین شهر آزاد میشد و به شهرمان برمی گشتیم، به حتم او را در خرمشهر دفن میکردند. چون شهر ما آنجا بود. اما انگار به دل پسرم برات شده بود که قبل از آزادی خرمشهر به شهادت میرسد و پیکرش را در همین گلزار شهدای آبادان دفن میکنند. اتفاقا همین طور هم شد و پسرم چند روز قبل از آزادی خرمشهر به شهادت رسید و پیکرش را در جایی دفن کردند که خودش نشان داده بود.
خاتون موسوی خواهر شهید نیز از قول مادرش اظهار میدارد: چند ماه قبل از شهادت عبدالرضا، به خاطر علاقه و جایگاه بسیار بالایی که در خانواده داشت، میخواست همه را خصوصا مادرمان را آماده شهادتش کند؛ لذا زیاد مادرمان را به گلزار شهدا میبرد و برسر مزار آنها قرآن میخواند و از مقام شهدا برای مادر میگفت. همه اینها به خاطر این بود که پدر و مادر را آماده شهادتش کند.
خواهرشهید بیان میدارد: مادرم قضیه چوبی را که برادرم در محل دفنش به زمین فرو برده بود را تعریف کرد. روز دفن عبدالرضا، این چوب درست بالای مزارش بود. ما آن چوب را میدیدیدم و به کرامت این شهید بزرگوار پی بردیم که چطور مدتی قبل از شهادتش، محل دفن خودش را نشان داده بود. مادر میگوید وقتی که من چوب را بالای مزار پسرم دیدم، همانجا فهمیدم خدا نگاه بسیار خاصی به او دارد.
خواهر شهید میافزاید: سال ۱۳۵۵ شهید عبدالرضا موسوی در رشته پزشکی در کل ایران نفر اول شد و همچنین نفر اول اعزام به خارج از کشور بود. این شهید بزگوار سرشار از نبوغ، استعداد، هوش، ذکاوت، پشتکار، تقوا، تواضع، مدیریت، مسولیت پذیری و البته خلوص محض بود.
انتهای پیام/