4 کتاب که برای هدیه دادن به شخصی که دوستش دارید مناسب هستند
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۶۶۹۴۸
اما در این مقوله باید به انتخاب هدیه خوب و مناسب توجه ویژه داشته باشید. در موضوع هدیه دادن بیش از آنکه ارزش قیمتی هدیه مهم باشد، تفکر و ارزش معنایی پشت هدیه مهم است و کتاب میتواند بهترین هدیهای باشد که یا به طرف مقابل کمکی کند یا مفهوم و تفکر تازهای را به او اضافه کند.
ما در این مطلب سعی کردهایم چند نمونه از بهترین کتابهایی که برای هدیه دادن به شخصی که دوستش دارید را به شما معرفی کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
1- تولدی دیگر
کتاب تولدی دیگر سروده فروغ الزمان فرخزاد است که با نام فروغ فرخزاد شهرت دارد. این شاعر زن ایران دارای 5 دفتر شعر است که با نامهای اسیر، دیوار، عصیان، تولدی دیگر، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد به چاپ رسیدهاند.
اشعار فروغ به سبک شعر نیمایی بوده که در مرحله ای بود مه از حالت فردی و احساسی بیرون می آید و به سوی شعر انسانی و متفکرانه کشانده میشود.
در کتاب تولدی دیگر با اشعار نو به زیبایی به بیان احساسات و عواطف عاشقانه شاعر پرداخته شده است و میتواند گزینهی قابل توجهی برای هدیه به عزیزان باشد.
در زیر شعر عاشقانهی کوتاهی از این کتاب را برای شما آوردهایم:
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش میکنی
رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقه سبز نوازش است
با برگهای مرده همآغوش میکنی
گمراهتر ز روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش میکنی
ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت، که مرا نوش میکنی
تو دره بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش میکنی
در سایهها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه، از چه سیهپوش میکنی؟
2- دیوان شهریار
کتاب دیوان شهریان نوشته سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر آذری زبان ایرانی است. مهمترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه است که به زبان ترکی سروده شده است.
تجربه عشق نافرجام شهریار بر زندگی او تاثیر بسیاری داشت به طوری که کاملا ترک تحصیل کرد و به طور جدی به سرودن شعر روی آورد و در نهایت این غم عشق سبب بیماری او شد.
شهریار در آخرین روزهای حیات خود در بستر بیماری وقتی معشوق را بر بالین خود میبیند شعری میسراید که بسیار سوزناک است. دیوان اشعار شهریار که سرشار از ابیات عاشقانه است میتواند یکی از بهترین و جذابترین گزینههای هدیه به عزیزی باشد که او را بسیار دوست دارید.
ابیات زیر نمونهی کوتاهی از این دیوان است:
سخن بیتو مگر جای شنیدن دارد؟!
نفسم بیتو کجا نای دمیدن دارد؟!
علت کوری یعقوب نبی معلوم است!
شهر بییار مگر ارزش دیدن دارد؟
3- آینه در آینه
کتاب شعر آینه در آینه نوشته شاعر نامدار هوشنگ ابتهاج است که به نام سایه تخلص داشت. این کتاب یکی از کتابهای برگزیده هوشنگ ابتهاج است. هوشنگ ابتهاج در سرودن شعرهای خوب و شعر های درخشان مهارت بسیار دارد.
این کتاب دارای غزل های نابی است که تجارب و مهارت شاعر در سرودن شعر را نمایان میکند. این کتاب بارها و بارها توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. در این کتاب میتوان کمال خلاقیت هنری شاعر را به وضوح دید و خواند و از غزل های بینظیر و عاشقانهی او لذت برد. کتاب آینه در آینه یکی بهترین گزینه های پیشنهادی برای هدیه دادن به عزیزان خواهد بود.
در اینجا شعر کوتاهی از این کتاب را برای شما آوردهایم:
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
4- دلاویزترین
مجموعه شهر دلاویزترین، سروده استاد فریدون مشیری است. فریدون مشیری شاعر معاصر ایرانی است که در سالهای 1305-1379 زیست.
اشعار و سرودههای فریدون مشیری همیشه خواندنی هستند زیرا طبع و ذوق شاعر در ابیات او به وضوح قابل لمس است. این اشعار شامل طبیعت، عاشقانه ها، عارفانه ها، وطن و اندیشه ها است.در کتابها و اشعار عاشقانه فریدون مشیری خواهید دید که شعرهای او به صورت چهار پارههایی بوده است که دارای سه مصرع مساوی و به قطعه کوتاه است.
که هموزن، همقافیه و هممعنی بودهاند. کتاب دلاویزترین یکی از مجوعه شعرهای عاشقانه و زیباست که بیشک بهترین گزینه برای هدیه به کسانی است که دوستشان داریم. علاوه بر این کتاب چند مورد از سایر کتابهای مناسب برای هدیه به کسی که دوستش دارید نیز در این مطلب آورده شده است که میتوانید آنها را نیز در لیست خرید خود قرار دهید.
فریدون مشیری علاوه بر شاعری به موسیقی نیز توجه ویژهای داشت و سالها عضو شورای موسیقی و شعر رادیو بود. در اینجا شعر کوتاهی از مجموعه شعرهای عاشقانهی را آوردهایم.
میخواهم و میخواستمت ، تا نفسم بود
میسوختم از حسرت وعشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود ، که این شعلهی بیدار
روشن گر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود ، که پیوسته نفس در نفسم بود
دست من وآغوش تو، هیهات ، که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله ، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا ، که بجز عشق تو، گرهیچ کسم بود
سیمای مسیحائی اندوه تو ، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب بسته و پرسوخته ، از کوی تو رفتم
رفتم ، به خدا گر هوسم بود بسم بود
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کتاب معرفی و نقد فریدون مشیری فریدون مشیری آینه در آینه تولدی دیگر هدیه دادن برای هدیه کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۶۶۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزارش یک جنایت فجیع / دختر10ساله چگونه دوستش را با چاقو کشت؟
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه ایران نوشت:بدین ترتیب تحقیقات برای یافتن دختر گمشده آغاز شد و دو ساعت بعد چند کودک که در تپههای پشت خانه ستایش در محله مسعودیه سرگرم بازی بودند، ناگهان جسد خونین او را که با ضربات چاقو و جسمی سنگین به سرش به قتل رسیده بود، مشاهده کرده و وحشت زده شروع به فریاد کردند. بدین ترتیب خانواده ستایش و کارآگاهان پلیس به محل حادثه رفتند.
شناسایی مظنونین
در حالی که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ردیابیها برای شناسایی قاتل را در دستور کار داشتند، بلافاصله فهرستی از کسانی که احتمال داشت در این جنایت هولناک نقش داشته باشند، تهیه شد و مظنونان برای تحقیق و بازجویی احضار شدند اما نتیجهای حاصل نشد تا اینکه سرانجام با گذشت حدود 2 ماه از این ماجرا یکی از کودکانی که همبازی ستایش بود به مأموران گفت: چند روز قبل یک گوشی تلفن همراه دست دوستم نیره دیدم که خیلی شبیه گوشی ستایش بود وقتی به او گفتم این گوشی ستایش است؟ گفت آن را پیدا کردم و بعد هم سریع فرار کرد.از آنجایی که قبلاً نیز چند نفر از همسایهها گفته بودند آخرین روز ستایش را با نیره دیده بودند، تحقیقات روی این دختر 10 ساله متمرکز شد و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پس از هماهنگیهای قضایی وارد عمل شده و نیره را بازداشت کردند. در بازرسی از خانه نیره گوشی تلفن همراه مقتول و همچنین یک چاقوی میوهخوری کشف شد که آزمایشات نشان میداد با همان چاقو جنایت رخ داده است.
زمانی که دختر 10 ساله بازداشت شد، داخل گوشهایش پنبه قرار داده بود که برای مأموران عجیب بود. وی مدعی شد برای اینکه صدای اطراف را نشنود، این کار را کرده است. وقتی نیره مقابل افسر پروندهاش قرار گرفت به قتل ستایش به خاطر سرقت گوشی تلفن همراهش اعتراف کرد.
باتوجه به سن متهم، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادگاه اطفال ارجاع شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.صداهایی به من دستور کشتن می دهد
دختر 10 ساله با آرامش رو به روی قاضی نشسته و هیچ نشانهای از نگرانی و پشیمانی در چهرهاش دیده نمیشود.چرا داخل گوشهایت پنبه گذاشتهای؟
همیشه در گوشم پنبه میگذارم. صداهایی میشنوم که آزارم میدهد. مدام در گوشم صداها زمزمه میکنند. زمانی که ستایش را کشتم هم این صداها به من دستور داد و خواست که او را بکشم.
مدرسه میروی؟
من در خانواده خیلی فقیری زندگی میکنم. پدرم مریض بود و من و خواهرهایم و مادرم در خانههای مردم و تولیدیها کار میکردیم. کلاس اول را که میخواستم بخوانم کرونا آمد و برای درس خواندن نیاز به گوشی هوشمند داشتم. اما خانوادهام توانایی خرید گوشی را نداشتند و مجبورم کردند که ترک تحصیل کنم.
مقتول (ستایش) را میشناختی؟
همسایهمان بود. او را در کوچه میدیدم و باهم بازی میکردیم. این اواخر خانوادهاش برای او گوشی آخرین مدلی خریداری کرده بودند. او به مدرسه میرفت و درس میخواند اما من بیسواد بودم. همه اینها باعث شد حس تنفر نسبت به ستایش پیدا کنم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
همیشه برای بازی به تپهها میرفتیم. آن روز با ستایش به تپه نزدیک خانه رفتیم در گوشیاش چند تا بازی جدید ریخته بود. من خودم هم گوشی داشتم اما خیلی ساده و معمولی بود و نمیتوانستم آن بازیها را داشته باشم، خیلی حسودیم شد وقتی دیدم دارد بازی میکند ناگهان یک سنگ برداشتم و به سرش زدم و بعد با چاقویی که همیشه در جیبم بود او را کشتم. گوشیاش را برداشتم و به خانه آمدم و دست و لباسهایم را که خونی شده بود شستم.
چرا چاقو همراه داشتی؟
برای دفاع از خودم در برابر آزار دیگران.
به قتل فکر میکردی؟
من عاشق فیلمهای ترسناک هستم، فیلمی از قاتلان سریالی یا قتلهای خشن که هر شب میبینم.
خانوادهات از ماجرا خبر داشتند؟
به کسی چیزی نگفتم.
در این مدت گوشی را دست تو ندیده بودند؟
چرا ولی به دروغ گفتم گوشی را پیدا کردم اما بعد آن را مخفی کردم که از من نگیرند و بفروشند.عذاب وجدان نداشتی؟
نه. اما دوست داشتم خودکشی کنم. دلم میخواست خودم را بکشم و صدایی در گوشم زمزمه میکرد که این کار را انجام دهم. همیشه پرخاشگر بودم و از خانوادهام میخواستم که مرا دکتر ببرند اما کسی توجه نمیکرد. 23302 برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904535